«شورای جهانی طلا» در گزارشی بررسی احتمال حضور طلا در میان داراییهای جایگزین (Alternative Assets) در سبد سرمایهگذاری نهادی میپردازد. در حالیکه طلا معمولا بهعنوان دارایی جایگزین شناخته نمیشود...
این گزارش استدلال میکند که طلا میتواند نقشی مکمل در کنار سایر داراییهای جایگزین ایفا کند؛ داراییهایی که در دهه اخیر به دلیل تنوعبخشی بیشتر، بازدهی بالاتر و مقاومت در برابر چرخههای سنتی بازار مورد توجه قرار گرفتهاند، اما در عوض با چالشهایی مانند نقدشوندگی محدود، تاخیر در ارزشگذاری و آسیبپذیری نسبت به شوکهای اقتصادی مواجهاند. دارایی جایگزین به هر نوع دارایی گفته میشود که در طبقات سنتی سرمایهگذاری مثل سهام، اوراق قرضه و پول نقد قرار نمیگیرد. داراییهایی مانند اعتبارات خصوصی، املاک و مستغلات و سرمایهگذاری در زیرساختها جزو این دسته هستند. در این میان، داراییهایی همچون سرمایهگذاری خصوصی(Private Equity)، اعتبار خصوصی(Private Credit) و صندوقهای پوشش ریسک(Hedge Funds) در دهه اخیر بهطور چشمگیری رشد کردهاند. پیشبینی میشود ارزش کل داراییهای جایگزین تا سال ۲۰۲۹به ۳۰هزارمیلیارد دلار برسد. در این میان، طلا علیرغم جایگاه خاص خود، میتواند به دلیل نقدشوندگی بالا، همبستگی پایین با سایر داراییها و عملکرد مثبت در دورههای تنش سیستماتیک، به عنوان مکملی موثر عمل کند. شاخصهای همبستگی نشان میدهد که طلا در میانمدت تا بلندمدت، همبستگی پایینی با سایر داراییهای جایگزین دارد. در مورد صندوقهای پوشش ریسک، با افزایش افق سرمایهگذاری، همحرکتی با طلا افزایش مییابد؛ احتمالا به دلیل ماهیت نقدشونده این صندوقها و امکان واکنش سریع به شرایط بازار. در مقابل، سرمایهگذاری خصوصی و اعتبار خصوصی به دلیل نقدشوندگی پایین و افق بلندمدت سرمایهگذاری، خصوصیات متفاوتی نسبت به طلا دارند. در بحرانهای مالی مانند بحران ۲۰۰۸، همهگیری کووید، فشار اعتباری ۲۰۱۸و بحران بدهی منطقه یورو در ۲۰۱۱، طلا نقش یک «بیمه نقدینگی» را ایفا کرده است. درحالیکه صندوقهای سرمایهگذاری خصوصی در چنین بحرانهایی با تاخیر و افت محسوس ارزش مواجه میشوند، طلا توانسته با حفظ ارزش خود، کاهش ریسک کلی سبد سرمایهگذاری را ممکن سازد. در یک سبد بهینهسازیشده از طریق مدل شبیهسازی مونتکارلو، بر اساس دادههای تاریخی ۲۰سال گذشته، اختصاص ۵تا ۸درصد سبد به طلا موجب بهبود نسبت بازده به ریسک و کاهش نوسانات کلی میشود. در این مدل، حدود یکچهارم سبد به داراییهای جایگزین اختصاص داده شده است. همچنین عملکرد این سبد در سناریوهای شوک سیستماتیک مختلف مانند سقوط بازار سهام، جهش تورمی، افزایش نرخ بهره و گسترش اسپرد اعتباری مورد ارزیابی قرار گرفت. در تمامی این سناریوها، افزودن طلا به سبد، افت ارزش را بین ۰.۵تا ۰.۹درصد کاهش داد. اعتبار خصوصی، یکی از بخشهای در حال رشد بازارهای جایگزین، شامل طیف متنوعی از استراتژیهای اعطای وام خارج از کانالهای بانکی سنتی است، از جمله وامهای تضمینی ارشد، بدهی فرصتطلبانه و بدهی پرریسک. با وجود بازده بالقوه بالا، این طبقه دارایی با چالشهایی مانند نقدشوندگی محدود و تاخیر در ارزشگذاری روبهروست. افزایش جذابیت اعتبار خصوصی همزمان با افت نرخ بهره و همچنین مقررات جدیدی مانند بازل ۴رخ داده که بانکها را به کاهش داراییهای خود واداشته است. این فضا فرصت مناسبی برای سرمایهگذاران خصوصی فراهم کرده تا وامهای تخصصی یا وام به کسبوکارهای کوچک را با شرایط مطلوب دریافت کنند. با این حال، همانطور که شاخصهای بازار عمومی مانند شاخص اوراق با بازدهی بلندمدت ICE BofA و شاخص وامهای اهرمی LSTA نشان میدهند، این بازار نیز نسبت به چرخههای اعتباری آسیبپذیر است. طلا، در چنین سبدهایی، نقش یک ضربهگیر نقدشونده و ابزار مدیریت ریسک را ایفا میکند، بهویژه در زمانهایی که ابزارهای سنتی پوشش ریسک مانند اوراق قرضه دولتی قابل اتکا نیستند. در بحران کووید، علائم اولیه فشار اعتباری ابتدا در بازار CLO (تعهدات وام تضمینشده) ظاهر شد، پیش از آنکه در ارزشگذاری اعتبار خصوصی نمایان شود. این تاخیر در انعکاس ارزش واقعی، نشاندهنده اهمیت وجود داراییهایی مانند طلا در سبد است که بتوانند فورا به شرایط واکنش نشان دهند. در بازارهای خصوصی، نقدشوندگی و خروج به موقع سرمایه از داراییها، عنصر حیاتی بازدهی است. در سالهای اخیر، تعداد و حجم معاملات کاهش یافته و عرضههای اولیه نیز در بازار سهام، جذابیت خود را از دست دادهاند. بهدنبال این شرایط، برخی صندوقها و فروشهای ثانویه به ابزارهایی برای ایجاد نقدشوندگی تبدیل شدهاند. در سال ۲۰۲۴، فروشهای ثانویه تحت هدایت مدیران صندوقها نزدیک به ۴۶درصد از بازار ثانویه را تشکیل دادند. این در حالی است که این رقم در سال ۲۰۱۶تنها ۲۴درصد بود. به گزارش دنیای اقتصاد،این تحولات، اهمیت وجود داراییهایی مانند طلا را که نقدشوندگی بالا و انعطافپذیری دارند، بیشتر نمایان میکند. سرمایهگذاران امروز دیگر بازارهای عمومی و خصوصی را بهصورت دوگانه نمیبینند، بلکه آنها را اجزای پیوستهای قلمداد میکنند. طلا در این ساختار پیوسته جایگاهی منحصربهفرد دارد؛ از سویی مانند داراییهای عمومی نقدشونده است، از سوی دیگر رفتاری باثبات شبیه داراییهای خصوصی دارد. به گفته کارشناسان شورای جهانی طلا، فلز زرد، پلی میان این دو جهان است و در دوران نوسان، بنیان سبد سرمایهگذاری را محکم نگه میدارد.